عنوان پژوهش: مدلسازی نقش حمایت اجتماعی و فاکتورهای اقتصادی-اجتماعی در پیش بینی میزان افسردگی در بین دانشجویان سال اول کارشناسی دانشگاه علوم پزشکی شهرکرد در سال تحصیلی99-98 با استفاده از رگرسیون اسکد
    دستگاه اجرایی کارفرما: دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی
تاریخ اجرای پژوهش: 1398/12/11
مرکز مجری پژوهش: دانشگاه علوم پزشکی شهرکرد

مکان اجرای پژوهش: دانشگاه علوم پزشکی شهرکرد

پژوهشگر

نام و نام خانوادگی محل اشتغال فعلی رشته و گرایش تحصیلی آخرین مدرک تحصیلی محل اخذ مدرک تحصیلی
راضیه صادقی دانشگاه علوم پزشکی شهرکرد بهداشت کارشناسی دانشگاه علوم پزشکی شهرکرد
مائده قندهاری علویجه دانشگاه علوم پزشکی شهرکرد بهداشت کارشناسی دانشگاه علوم پزشکی شهرکرد
هادی رئیسی دانشگاه علوم پزشکی شهرکرد آمار زیستی دکتری تخصصی دانشگاه علوم پزشکی شیراز

همکاران پژوهشگر

نام و نام خانوادگی محل اشتغال فعلی رشته و گرایش تحصیلی آخرین مدرک تحصیلی محل اخذ مدرک تحصیلی

چکیده پژوهش

مقدمه و بیان مسئله دانشجویان از قشرهای آسیب پذیر و برگزیده جامعه و سازندگان آینده ی هر کشور هستند و سلامت روان آنها باید مورد توجه قرار بگیرد. مرحله ی بسیار حساس در زندگی نیروهای جوان و فعال هر کشور، ورود به دانشگاه است که اکثرا در تعاملات اجتماعی آنها تغییرات بسیاری را باعث می شود. در این بین بسیاری از جوانان در بدو ورود به علت جدایی و دوری از خانواده، عدم علاقه به رشته ی قبولی، ناسازگاری با سایر دانشجویان در محیط خوابگاه، کافی نبودن امکانات رفاهی و اقتصادی با مشکلات زیادی از جمله افسردگی مواجه میشوند(۱). افسردگی نوعی اختلال است که علائمی هم چون کاهش انرژی و علاقه، احساس گناه، اشکال در تمرکز، بی اشتهایی و افکار مرگ و خودکشی دارد.این بیماری یکی از شایع ترین بیماری های مربوط به اعصاب و روان است که محدود به زمان، مکان و یا شخص خاصی نیست و تمام اقشار جامعه را در بر می گیرد(۲).افسردگی از جمله عوامل بیماری زایی و ناتوانی در همه ی کشورها میباشد و این بیماری از جمله بیماری هایی است که به میزان زیادی هر دو جنس را تحت تاثیر قرار می دهد(۳, ۴). تعداد اندکی از افراد هستند که در طول دوران زندگی دچار افسردگی نمیشوند(۴). عده ای عقیده دارند که افسردگی یک واکنش طبیعی در برابر مسائل زندگی میباشد و برخی نیز آن را یک بیماری به شمار می آورند. علاوه بر عواملی مانند ژنتیک که در بروز افسردگی دخالت دارد ، عوامل اجتماعی و روانی نیز در بروز آن موثر است که ناشی از وقایع محیط میباشد (۵). از دیگر متغیرهایی که بر روی سلامت روان دانشجویان موثر است حمایت اجتماعی است. طبق تحقیقات انجام گرفته حمایت اجتماعی چنین تعریف شده است: احساس اینکه دیگران فرد را دوست بدارند و برای او ارزش قائل شوند و آمادگی این را داشته باشند که در صورت لزوم به او کمک کرده و پشتوانه ی عاطفی او باشند(۶). کوب یکی از نخستین نظریه پردازان این زمینه است که بیان میکند شخص زمانی حمایت اجتماعی را احساس میکند که مورد عشق و علاقه، تایید و ارزش از طرف خانواده میباشد. نتایج مطالعات پیشین در این زمینه نشان داده که هرچه دانشجویان از حمایت اجتماعی و خانوادگی بالاتری برخوردار باشند فرد در طی تحصیل اضطراب و افسردگی کمتری را متحمل میشود(۶, ۷)حمایت اجتماعی در سلامتی افراد نقش مهمی دارد و باعث کاهش اثرات منفی اضطراب های فراوانی که از جانب محیط به دانشجو وارد می گردد، می شود و به دنبال آن نیز بر کیفیت زندگی تاثیر زیادی خواهدداشت. حمایت اجتماعی باعث افزایش عزت نفس شخص میشود و به نوبه ی خود با کاهش سطح افسردگی ارتباط تنگاتنگی دارد(۸). وضعیت اقتصادی و اجتماعی دانشجویان و موقعیت خانواده در اکثر جوامع و در تمامی سطوح سنی بر روی تحصیلات دانشجویان تاثیر می گذارد. در خانواده های که از نظر اقتصادی و اجتماعی در سطح فوق العاده پایینی هستند، دانشجویان از انگیزه ی تحصیلی پایینی برخوردارند و بروز بیماری های روانی از جمله افسردگی در آنها شایع است.از جمله عوامل اجتماعی موثر بر کیفیت تحصیل دانشجویان، تحصیلات والدین و دیدگاه آنها نسبت به تحصیلات دانشگاهی است (۵). رگرسیون یک روش آماری بسیار مهم و انتخاب متغیر از کلیدی‌ترین موضوعات مطرح در آن است. با وجود اینکه استقلال متغیرهای مستقل بعنوان یکی از پیش فرضهای مدلهای رگرسیونی محسوب می شود، در بسیاری از وضعیتها ناچار به استفاده از متغیرهایی هستیم که ذاتا همبستگی بسیار بالایی باهم دارند که این امر موجب بروز مسئله هم‌خطی چندگانه می‌شود. روشهای متداول رگرسیونی در مواجه با همخطی چندگانه بسیار ضعیف عمل می‌کنند که امر موجب افزایش واریانس و کاهش دقت برآوردها می‌گردد. به همین دلیل روش های تاوانیده پیشنهاد شدند تا نقاط ضعف روش های رگرسیونی متداول را بهبود بخشند. روش رگرسیونی اسکد بعنوان یکی از روشهای تاوانیده پر کاربرد در این زمینه شناخته شده است. این روش با قرار دادن قیدی بر روی ضرایب، فرایند انتخاب متغیرهای رگرسیونی و برآورد ضرایب متناظر آنها را بطور همزمان انجام می‌دهد. ماهیت این قید بگونه ای است که با حذف متغیرهای بی اثر یا کم اثر همخطی را کنترل می کند سازد و دارای خواص بهینه بسیاری می باشد(۹). لذا با توجه به اینکه دانشجویان سال اول و دوم دارای نمره افسردگی بالاتری نسبت به سایرین می باشند(۱۰) و فقدان مطالعات در زمینه تعیین نقش متغیرهای حمایت اجتماعی و فاکتورهای اقتصادی-اجتماعی در پیش بینی میزان افسردگی دانشجویان، این مطالعه با هدف تعیین نقش هر یک از متغیرهای حمایت اجتماعی و فاکتورهای اقتصادی-اجتماعی در پیش بینی میزان افسردگی دانشجویان سال اول کارشناسی دانشگاه علوم پزشکی شهرکرد انجام شد. روش اجرا پس از تایید پروپوزال پژوهشی و دریافت مجوزهای لازم، از تمام دانشکده ها(به جز دانشکده پزشکی و دندانپزشکی) 220 پرسشنامه طراحی و میان داوطلبین مشارکت در این طرح توزیع و تکمیل گردید. به تمامی افراد گروه هدف، این اطمینان داده شد که تمامی اطلاعات نزد پژوهشگران به صورت امانت باقی می ماند و نیازی به نوشتن نام و نام خانوادگی افراد نیست و تمامی اطلاعات به صورت جمعی و کلی ارزیابی خواهد شد. در این مطالعه تعداد افراد واجد شرایط حدودا ۲۴۰ نفر بودند که با مراجعه حضوری و جلب اعتماد شرکت کنندگان موفق شدیم ۲۲۰ پرسشنامه تکمیل کنیم. یافته ها در مطالعه ی ما از 220 دانشجوی سال اول کارشناسی، 174 نفر (79.1%) زن و 176 نفر (80.0%) مجرد بودند. از نظر قومیت بیشتر شرکت کنندگان (7/47 درصد) فارس و در محدوده سنی 21-20 سال (3/57 درصد) بودند. اگرچه 136 دانشجو (61.8%) لپ‌تاپ شخصی داشتند؛ اما تنها 41 نفر (18.6) دارای ماشین شخصی بودند. میانگین ± انحراف معیار نمره افسردگی در دانشجویان سال اول کارشناسی 19/5 ± 56/10 و میانگین نمره حمایت اجتماعی 46/5 ± 86/48 بود. میانگین نمره افسردگی در دانشجویان دختر به‌طور معنی‌داری بیشتر از پسران بود (001/0 P= 11.09 در مقابل 8.59)، اما نمرات افسردگی در گروه‌های مختلف سنی (P=0.70)، وضعیت تأهل (P=0.37) و قومیت (P=0.10)، معنی‌دار نبود (جدول1). همبستگی پیرسون نشان داد که بین افسردگی و حمایت اجتماعی همبستگی معکوس (20/0-) و معناداری وجود دارد زیرا افزایش حمایت اجتماعی با کاهش نمره افسردگی همراه بود. میانگین نمره افسردگی در دانشجویان رشته های بهداشت عمومی و بهداشت محیط در بالاترین سطح و در دانشجویان رشته های علوم آزمایشگاهی در پایین ترین سطح بود که از نظر آماری معنی دار بود (001/0>P). از سوی دیگر، دانشجویان رشته های علوم آزمایشگاهی و مامایی به ترتیب بیشترین و کمترین امتیاز را در حمایت اجتماعی داشتند (جدول 2). رگرسیون SCAD نشان داد که حتی پس از سن، تحصیلات پدر و مادر، حمایت اجتماعی نقش کلیدی در پیش‌بینی افسردگی دارد و افزایش حمایت اجتماعی منجر به کاهش نمره افسردگی می‌شود (جدول 3). بحث و نتیجه گیری مطالعه ما تفاوت معنی داری را بین میزان افسردگی در دانشجویان دختر و پسر نشان داد به طوری که میزان افسردگی در دانشجویان دختر بیشتر از دانشجویان پسر بود. این یافته با مطالعه حمیده و معروفی و همکارانش همخوانی دارد (35, 36).به همین ترتیب، در مطالعه تازیکی و همکاران در نظرسنجی کرمی، دانش‌جویان دختر به‌طور معنی‌داری بیشتر از دانش‌جویان پسر افسرده بودند که ممکن است به دلیل تفاوت‌های ژنتیکی و هورمونی دختر و پسر باشد (4, 5). متناقض با یافته های مطالعه ما، لنزو و همکاران نشان دادند که بین حمایت اجتماعی و افسردگی همبستگی معنادار و منفی وجود دارد (20, 37).برای توجیه این همبستگی می‌توان گفت که حمایت اجتماعی یکی از حیاتی‌ترین نیروها برای رویارویی موفق و کارآمد با موقعیت‌های سخت و استرس‌زا است و تحمل مشکلات و حفظ آرامش را برای افراد آسان‌تر می‌کند (20, 21).سوارز و رامیرز بر این باورند که حمایت اجتماعی کیفیت زندگی، بهبود وضعیت اقتصادی، حفظ انسجام اجتماعی، پیوند با جامعه و مقابله با تنهایی را افزایش می‌دهد (21). به گفته ملکی و همکاران یافته ها حاکی از آن است که حمایت اجتماعی از طرف دوستان به طور مستقیم با علائم افسردگی در دانشجویان و حمایت اجتماعی از طرف خانواده به طور غیرمستقیم با علائم افسردگی در دانشجویان مرتبط است. حمایت اجتماعی به دانشجویان احساس ارزشمندی و عزت نفس می دهد و افسردگی را کاهش می دهد (23, 24). نتایج مطالعه ما نشان داد که سطح حمایت اجتماعی و افسردگی در بین دانشجویان رشته های مختلف تفاوت معناداری دارد. نمرات افسردگی دانشجویان علوم آزمایشگاهی بسیار کمتر از بقیه و دانشجویان بهداشت محیط و بهداشت عمومی بسیار بالاتر از سایر دانشجویان بود. این یافته با نتایج هادوی و رستمی(38) و ساکی و کیخوانی (9) همخوانی ندارد. به گفته هادوی و رستمی، بیشترین فراوانی افسردگی در دانشجویان علوم آزمایشگاهی (44%) و کمترین فراوانی افسردگی در دانشجویان مامایی (24%) بود. این تفاوت ممکن است به دلیل انتخاب کلیه دانشجویان، فارغ از مقطع تحصیلی و ترم تحصیلی باشد (38).همچنین مطالعه ساکی نشان داد که میزان افسردگی در دانشجویان پزشکی، علوم آزمایشگاهی، هوشبری و پرستاری بیشتر از سایر رشته‌ها بوده که می‌تواند ناشی از انتظارات فراتر از واقعیت‌های موجود و نگرانی در مورد آینده شغلی باشد (9). فراوانی علائم اختلال روانی در بین دانشجویان در مطالعه تازیکی و همکاران بررسی شده است. آنها نشان دادند که علائم افسردگی و اختلالات روانی در افراد مجرد به طور معنی داری بیشتر از افراد متاهل بود (5).مطالعه ما نشان داد که نمره افسردگی در دانشجویان متاهل کمتر از افراد مجرد بود، اما تفاوت معنی داری مشاهده نشد. علاوه بر این، طبق تحقیقات وزارت بهداشت عمومی ایالات متحده، افراد متاهل به طور قابل توجهی از نظر سلامت روان نسبت به افراد مجرد وضعیت بهتری دارند و درصد کمتری از آنها از بیماری های جسمی و روانی رنج می برند (12).بر اساس یافته های دانش، علائم اضطراب، افسردگی و اختلال عملکرد اجتماعی در دانشجویان متاهل کمتر از دانشجویان مجرد است (13).گوو و هیوز همچنین گزارش دادند که استحکام روابط زناشویی به طور قابل توجهی به سلامت روان افراد متاهل در مقایسه با افراد مجرد کمک می کند (14). مطالعه ما نشان داد که نمره افسردگی دانش آموزانی که پدرانشان بی سواد بودند کمتر از سایرین بود، اما تفاوت معنی داری مشاهده نشد. این یافته با مطالعه جهانگشت و همکاران و همچنین ملاباقری و همکاران که نشان دادند رابطه معکوس معناداری بین افسردگی نوجوانان و تحصیلات والدین وجود دارد، همخوانی ندارد. یعنی هر چه تحصیلات والدین کمتر باشد، علائم افسردگی نوجوانان بیشتر می شود. بر این اساس، والدین با سطوح تحصیلات بالاتر، درک بیشتری از وضعیت تحصیلی فرزندان خود و مشکلات بالقوه مرتبط با آن دارند (15, 16). هاشمی و همکارانش معتقد بودند که تحصیلات والدین با میزان افسردگی رابطه آماری معناداری ندارد (39).از سوی دیگر سلاجقه و همکاران دریافتند که سطح تحصیلات بالای مادر توانایی درک حالات روانی و تعامل با کودکان را بهبود می بخشد و خطر افسردگی و اختلالات روانی را در کودکان کاهش می دهد (17). بر اساس یافته‌های ما، نمرات افسردگی دانش‌جویانی که ماشین شخصی یا لپ‌تاپ داشتند کمتر از بقیه بود، اما تفاوت معنی‌داری مشاهده نشد. همچنین نمره افسردگی دانشجویان با درآمد شخصی کمتر بود، اما تفاوت معنی داری مشاهده نشد. این یافته با مطالعه رضاپور و همکارانش همخوانی دارد که نشان داد وضعیت اقتصادی و درآمد دانشجویان نمی تواند سلامت روان را پیش بینی کند (29).یکی دیگر از یافته های این مطالعه این بود که نمرات افسردگی در دانشجویان با درآمد خانوار بالاتر کمتر بود، اما تفاوت معنی داری مشاهده نشد. این یافته با نتایج برخی مطالعات همخوانی دارد (15, 28).در این رابطه شمس الدین و همکاران دریافتند که استرس و افسردگی در دانش‌جویان با خانواده‌های کم درآمد یا پردرآمد بیشتر از دانش‌جویان با خانواده‌های با درآمد متوسط است (27).همچنین وحید و همکاران گزارش کردند که تفاوت معناداری بین خانواده ها از نظر سطوح مختلف اقتصادی و درآمدی گزارش شده است. به این ترتیب افراد خانواده های کم درآمد بیشتر از افراد خانواده های پردرآمد افسرده می شوند. شرایط نامساعد اقتصادی بر روحیه افراد تأثیر می گذارد و در آنها استرس ایجاد می کند و در چنین شرایطی فرد احساس افسردگی می کند. به طور کلی افسردگی در طبقات ضعیف اجتماعی-اقتصادی بیشتر دیده می شود (29). در پژوهش حاضر ارتباط بین چهار متغیر مهم روانشناختی با برخی متغیرهای اجتماعی-اقتصادی مورد بررسی قرار گرفت. جامعه پژوهش ما به هشت رشته در SKUMS محدود بود و ما دانشجویان کارشناسی را در سایر گرایش ها در نظر نگرفتیم. همچنین وجود متغیرهای کنترل نشده مانند سبک زندگی و وضعیت تحصیلی دانش آموزان تا کنکور ممکن است تعمیم پذیری آن را مخدوش کند.

خلاصه نتایج حاصله

یافته ها در مطالعه ی ما از 220 دانشجوی سال اول کارشناسی، 174 نفر (79.1%) زن و 176 نفر (80.0%) مجرد بودند. از نظر قومیت بیشتر شرکت کنندگان (7/47 درصد) فارس و در محدوده سنی 21-20 سال (3/57 درصد) بودند. اگرچه 136 دانشجو (61.8%) لپ‌تاپ شخصی داشتند؛ اما تنها 41 نفر (18.6) دارای ماشین شخصی بودند. میانگین ± انحراف معیار نمره افسردگی در دانشجویان سال اول کارشناسی 19/5 ± 56/10 و میانگین نمره حمایت اجتماعی 46/5 ± 86/48 بود. میانگین نمره افسردگی در دانشجویان دختر به‌طور معنی‌داری بیشتر از پسران بود (001/0 P= 11.09 در مقابل 8.59)، اما نمرات افسردگی در گروه‌های مختلف سنی (P=0.70)، وضعیت تأهل (P=0.37) و قومیت (P=0.10)، معنی‌دار نبود (جدول1). همبستگی پیرسون نشان داد که بین افسردگی و حمایت اجتماعی همبستگی معکوس (20/0-) و معناداری وجود دارد زیرا افزایش حمایت اجتماعی با کاهش نمره افسردگی همراه بود. میانگین نمره افسردگی در دانشجویان رشته های بهداشت عمومی و بهداشت محیط در بالاترین سطح و در دانشجویان رشته های علوم آزمایشگاهی در پایین ترین سطح بود که از نظر آماری معنی دار بود (001/0>P). از سوی دیگر، دانشجویان رشته های علوم آزمایشگاهی و مامایی به ترتیب بیشترین و کمترین امتیاز را در حمایت اجتماعی داشتند (جدول 2). رگرسیون SCAD نشان داد که حتی پس از سن، تحصیلات پدر و مادر، حمایت اجتماعی نقش کلیدی در پیش‌بینی افسردگی دارد و افزایش حمایت اجتماعی منجر به کاهش نمره افسردگی می‌شود (جدول 3).


فایل های پژوهش
فایل

Back to Top