عنوان پژوهش: تأثیر اجرای سیستم مدیریت کیفیت بر بهره وری و کارایی صنایع استان
    دستگاه اجرایی کارفرما: اداره کل استاندارد
تاریخ اجرای پژوهش: 1386/09/28
مرکز مجری پژوهش: دانشگاه پیام نور

مکان اجرای پژوهش: دانشگاه پیام نور

پژوهشگر

نام و نام خانوادگی محل اشتغال فعلی رشته و گرایش تحصیلی آخرین مدرک تحصیلی محل اخذ مدرک تحصیلی
علی دهقانی فیل آبادی دانشگاه پیام نور صنایع ارشد دانشگاه پیام نور

همکاران پژوهشگر

نام و نام خانوادگی محل اشتغال فعلی رشته و گرایش تحصیلی آخرین مدرک تحصیلی محل اخذ مدرک تحصیلی

چکیده پژوهش

چكيده : الزامات و معيارهاي ارائه شده توسط سازمان بين المللي استاندارد تحت عنوان سيستم مديريت كيفيت براي بهبود وضعيت عملكرد واحدهاي تصميم ساز و با رويكرد فرايندي طراحي شده است. اما مهمتر از آن، كيفيت بكارگيري اين سيستم و كنترل دقيق در جهت رعايت الزامات به عنوان معياري براي رشد بهره وري وكيفيت محسوب مي شود در همين راستا در اين تحقيق سعي شده تا ميزان تأثيرگذاري اجراي سيستم مديريت كيفيت بر بهره وري و كارائي صنايع استان چهارمحال وبختياري مورد ارزيابي قرار گيرد برهمين اساس با استخراج نمونه هايي 15 تايي از واحدهاي توليدي داراي سيستم مديريت كيفيت و بدون سيستم مديريت كيفيت بصورت تصادفي واستفاده از روش علّي - مقايسه اي و طرح پرسشنامه سعي شده تا ميزان كارایي و بهره وري كل عوامل توليد هركدام از واحدهاي توليدي را اندازه گيري نمائيم تا در نهايت با مقايسه نتايج حاصله ميزان تأثير اجراي سيستم مديريت كيفيت را بر بهره وري و كارایي صنايع استان مورد ارزيابي قرار دهيم. بر همين اساس در فصل اول به كليات تحقيق شامل :اهداف، ضرورتها وسؤالات تحقيق پرداخته شده است در فصل دوم ادبيات وسابقه تحقيق مورد بررسي قرار گرفته است در فصل سوم روشهاي اندازه گيري كارایي(تحليل پوشش داده هاDEA)تشريح شده است و در فصل چهارم به تجزيه و تحليل داده ها و اندازه گيري كارایي با استفاده از روش تحليل پوشش داده ها با كمك نرم افزارDeap پرداخته شده است در فصل پنجم نتايج حاصل از انجام تحقيق و پاسخ به سؤالات تحقيق و پيشنهاداتي چند ارائه گرديده است.

خلاصه نتایج حاصله

تلاش گسترده مديران و صاحبنظران علم مديريت همواره به افزايش بهره وري و بهبود عملكرد سازمانها معطوف بوده است به طوري كه در راستاي اين تلاش گسترده، نهادها و سازمانهاي زيادي كه همواره بر بهبود عملكرد و افزايش بهره وري و كارائي به خصوص در بخش صنعت تأكيد داشته اند موجوديت خود را به همگان اعلام كرد ه اند و مهمترين اين سازمانها سازمان بين المللي استاندارد بوده كه با تشكيل كميته هاي تخصصي سعي داشته تا با تنظيم راه كارها و سياستهاي مديريتي در زمينه هاي مختلف به واحد هاي تصميم ساز كمك كند تا به بهترين نحو ممكن به توليد محصول خود بپردازند و بدين ترتيب بود كه استاندارد Iso با الزامات و راهكارهاي ارائه شده توسط آن پا به عرصه صنعت و اقتصاد گذاشت و تا به حال چندين مرتبه الزامات و معيارهاي خود را در جهت رسيدن به حداكثر بهره وري تغيير و توسعه داده است اما معرفي الزامات و راهكارهاي مديريتي توسط اين سازمان كه تحت عنوان سيستم مديريت كيفيت براي بخش صنعت مطرح گرديد مخاطبين خود را بر آن داشت تا با اخذ اين گواهينامه بين المللي ضمن اعلام موجوديت، تفكر توسعه بازار و افزايش كيفيت محصول و فرايند توليد را در سر بپرورانند اما در اين حين برخي صاحبان صنايع قبل از اينكه به ماهيت معيارها و الزامات سيستم مديريت كيفيت بپردازند آنرا وسيله اي براي تبليغ كالاي خود قرار دادند و با ساده انگاري و كم اهميت شمردن معيارها و الزامات و گاهاً با شانه خالي كردن به هر صورت ممكن از مميزي واحد توليدي خود، از اين واقعيت مسلم كه بهترين تبليغ براي كالا افزايش كيفيت و كاهش قيمت است فاصله گرفته اند. بررسي موانع ذكر شده در سر راه اجراي دقيق الزامات و معيارهاي سيستم مديريت كيفيت يكي از عواملي است كه باعث مي شود نتايج حاصل از اندازه گيري كارائي وبهره وري شكل غير واقعي به خود بگيرد اما بعضي از واحدهاي توليدي با رعايت و اجراي دقيق الزامات و معيارهاي سيستم مديريت كيفيت افق روشني را براي آينده خود در نظر گرفته اند كه در حال حركت به سمت آن هستند. با در نظر گرفتن مطالبي كه در مورد موانع و مشكلات سيستم مديريت كيفيت و همچنين ميزان تأثير سيستم مديريت كيفيت در بهبود عملكرد و افزايش بهر ه وري ارائه گرديد سعي شد تا ميزان اين تأثير پذيري محاسبه شود تا با استفاده از نتايج بدست آمده مشخص شود كه واحدهاي توليدي استان تا چه اندازه توانسته اند با استفاده از سيستم مديريت كيفيت بهره وري وكارائي خود را افزايش دهند كه در همين راستا با محاسبه ميزان بهره وري كل عوامل توليد و كارائي واحدهاي توليدي با استفاده از روش تحليل پوشش داده ها به نتايج جالب توجهي دست پيدا كرديم كه در اين فصل به آن مي پردازيم. نتايج حاصل از محاسبه بهره وري كل عوامل توليد برای واحدهاي داراي سيستم مديريت كيفيت در مقايسه با واحدهاي بدون سيستم مديريت كيفيت نشان مي دهد كه ميانگين بهره وري كل عوامل توليد براي واحدهاي توليدي داراي سيستم مديريت كيفيت داراي رقم بالاتري نسبت به واحدهاي توليدي بدون سيستم مديريت كيفيت است همانگونه كه قبلاً عنوان شد سه عامل افزايش بهره وري كه عبارتند از كارائي فني خالص (كارائي مديريتي )، كارائي مقياس و سطح تكنولوژي روي هم رفته در واحد توليدي داراي سيستم مديريت كيفيت داراي سطح بالاتري است كه اگر مروري بر الزامات و معيارهاي سيستم مديريت كيفيت داشته باشيم اين سه عامل را پوشش مي دهد اما براي اينكه مسئله را از ديد دقيق تري مورد ارزيابي قرار دهيم كارائي فني خالص (كارائي مديريتي)را براي هريك از دو دسته واحدهاي توليدي با فروض حداقل سازي عوامل توليد و حداكثر سازي محصول محاسبه كرديم. فرض حداقل سازي عوامل توليد كه بر كاهش ميزان عوامل توليد در شرايط توليد سطح كنوني محصول تأكيد دارد براي واحدهاي توليدي داراي سيستم مديريت كيفيت سطح بالاتري از ميانگين كارائي مقياس را نسبت به واحد هاي توليدي بدون سيستم مديريت كيفيت ارائه مي كند اما در همين راستا ميانگين كارائي فني خالص (كارائي مديريتي) در واحدهاي توليدي بدون سيستم مديريت كيفيت داراي سطح بالاتري است با مقايسه كارائي فني كه از حاصلضرب كارائي فني خالص (كارائي مديريتي) و كارائي مقياس بدست مي آيد مشاهده مي كنيم كه ميانگين كارائي فني در واحدهاي توليدي داراي سيستم مديريت كيفيت داراي سطح بالاتري است اما با توجه به اينكه ميانگين بهره وري كل عوامل توليد در واحدهاي توليدي داراي سيستم مديريت كيفيت بيشتر است و كارائي مقياس و كارائي فني از فاكتورهاي مهم بهره وري هستند لذا افزايش بهره وري در واحدهاي توليدي داراي سيستم مديريت كيفيت متأثر از كارائي فني و كارائي مقياس است در اين حالت سطح تكنولوژي بگونه اي است كه با اينكه در واحدهاي توليدي داراي سيستم مديريت كيفيت با سطح بالاتري از كارائي مواجه هستيم اما ضريب تكنولوژي باعث نشده تا سطح بهره وري در اين واحد توليدي نسبت به واحدهاي توليدي بدون سيستم مديريت كيفيت كاهش يابد. با بررسي ميزان كارائي فني خالص (كارائي مديريتي) و كارائي مقياس در حالت حداكثر سازي محصول كه بر حداكثر كردن محصول توليدي با عوامل توليد موجود تأكيد دارد مشاهده مي كنيم با اينكه ميانگين كارائي مقياس در واحدهاي توليدي داراي سيستم مديريت كيفيت بيش از ميانگين كارائي مقياس در واحدهاي توليدي بدون سيستم مديريت كيفيت است اما اين مطلب در مورد كارائي فني خالص (كارائي مديريتي) بصورت عكس است اما ميزان حاصل ضرب كارائي فني خالص (كارائي مديريتي) در كارائي مقياس براي واحدهاي توليدي داراي سيستم مديريت كيفيت بيشتر است كه با توجه به بالاتربودن سطح ميانگين بهره وري كل عوامل توليد در واحدهاي توليدي داراي سيستم مديريت كيفيت مشخص مي شود كه سطح تكنولوژي مورد استفاده در اين دسته از واحدهاي توليدي به گونه اي است كه باعث كاهش ميزان بهره وري نشده است. كارائي فني خالص كه خود يكي از فاكتورهاي بهره وري است بصورت نسبت كارائي هزينه (كارائي اقتصاد) به كارائي تخصيصي است در نتايج حاصل از اندازه گيري كارائي تخصيصي و كارائي هزينه (كارائي اقتصادي) مشخص شده كه ميانگين كارائي تخصيصي در واحدهاي توليدي داراي سيستم مديريت كيفيت بيش از واحدهاي توليدي بدون سيستم مديريت كيفيت است و اين به لحاظ استفاده بهينه و تخصيص مناسب عامل توليد است اما در اين ميان ميانگين كارائي هزينه در واحدهاي توليدي بدون سيستم مديريت كيفيت داراي سطح بالاتري نسبت به واحدهاي توليدي داراي سيستم مديريت كيفيت است و اين به خاطر رابطه عنوان شده بين كارائي تخصيصي، كارائي هزينه و كارائي فني خالص(كارائي مديريتي) است. نتايج حاصل از جدول (17-4) كه به تحليل كلي در مورد ميزان كارائي و بهره وري واحدهاي توليدي مختلف مي پردازد مشخص مي كند كه اكثر واحدهاي توليدي كه داراي بالاترين سطح بهره وري كل عوامل توليد هستند داراي بالاترين سطح كارائي نيز هستند به عنوان مثال واحد توليدي با كد 8 كه داراي بالاترين ميزان بهره وري كل عوامل توليد در ميان واحدهاي توليدي داراي سيستم مديريت كيفيت است داراي بالاترين ميزان كارائي براي هر دو حالت حداكثر سازي محصول وحداقل سازي عوامل توليد است ضمن اينكه اين واحد توليدي داراي بهره وري كل عوامل توليد بيشتر از واحد توليدي كد 19 كه داراي حداكثر ميزان بهره وري كل عوامل توليد در واحدهاي توليدي بدون سيستم مديريت كيفيت است مي باشد. هرچند كه در ميان واحدهاي توليدي بدون سيستم مديريت كيفيت هم واحدهاي توليدي وجود دارد كه داراي سطح بهره وري بالايي حتي بالاتر از بعضي واحدهاي داراي سيستم مديريت كيفيت است. كه دلايلي همچون ارائه سيستم مديريت اصولي توسط مدير واحد توليدي و استفاده از تكنولوژي برتر بدون اينكه تاكنون گواهينامه مديريت كيفيت اخذ كرده باشد يا اينكه اين واحد توليدي به لحاظ نوع محصول توليدي و سطح تكنولوژي موجود در كشور براي توليد محصول خود با افزايش ميزان بهره وري روبرو بوده است چراكه همانگونه كه قبلاً گفته شد بعضي از صنايع به لحاظ اينكه تكنولوژي موجود درسطح جهان براي توليد محصولات آنها از سطح بالايي برخوردار است بدون توجه داشتن گواهينامه مديريت كيفيت از بهره وري بالايي برخوردارند بنابراين در مورد واحدهاي توليدي با محصول يكسان كه از يك سطح تكنولوژي استفاده مي كنند افزايش كارائي مديريتي و مقياس در آنها باعث افزايش بهره وري مي شود. بطوركلي در واحدهاي توليدي استان علي رغم اينكه شاهد نوساناتي در ميزان بهره وري كل عوامل توليد و ميزان كارائي بوديم اما اگر ميانگين سطح تكنولوژي توليد را هم ثابت فرض كنيم با اينكه مي دانيم سيستم مديريت كيفيت بر افزايش سطح تكنولوژي توليد تاكيد دارد اما مي بينيم كه افزايش سطح بهره وري كل عوامل توليد ناشي از افزايش كارائي در واحدهاي توليدي داراي سيستم مديريت كيفيت بوده است.


فایل های پژوهش
فایل

Back to Top