عنوان پژوهش: بررسي جهش ژن BRAF و همراهي با آن ناپايداري ريز ماهواره
    دستگاه اجرایی کارفرما: دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی
تاریخ اجرای پژوهش: 1393/08/11
مرکز مجری پژوهش: دانشگاه علوم پزشکی شهرکرد

مکان اجرای پژوهش: دانشگاه علوم پزشکی شهرکرد

پژوهشگر

نام و نام خانوادگی محل اشتغال فعلی رشته و گرایش تحصیلی آخرین مدرک تحصیلی محل اخذ مدرک تحصیلی
مرتضی هاشم زاده چالشتری دانشگاه علوم پزشکی شهرکرد ژنتیک انسانی دکترای تخصصی (PhD) علوم پزشکی شهرکرد
مهرداد زینلیان دستجردی دانشگاه علوم پزشکی شهرکرد - - -
محمد حسن امامی دانشگاه علوم پزشکی شهرکرد - - -
رسول صالحی دانشگاه علوم پزشکی شهرکرد - - -

همکاران پژوهشگر

نام و نام خانوادگی محل اشتغال فعلی رشته و گرایش تحصیلی آخرین مدرک تحصیلی محل اخذ مدرک تحصیلی

چکیده پژوهش

زمينه و هدف: ناپايداري ريزماهوارهاي (MSI (و نقص بيان ژنهاي مسئول تعمير بدجفتشدگي هاي بافتي (MMR ،(مشخصه مولكولي سندروم لينچ، به عنوان شايعترين سندروم ارثي سرطان ميباشد. از سوي ديگر، جهش ژن BRAF به عنوان نشانگر جايگزين متيلاسيون پروموتر ژن MLH1 ،مشخصه موارد اسپوراديك سرطان كولوركتال است. از آنجا كه اطلاعات كافي در خصوص فراواني موارد اسپوراديك بيماري در خانواده هاي مشكوك به سندروم لينچ در جمعيت ايران وجود ندارد، اين مطالعه در مركز ايران طراحي و اجرا شدهاست. روش بررسي: مطالعه حاضر يك مطالعه توصيفي مي باشد كه در تكميل مطالعه قبلي كه بر روي 1659 بيمار مبتلا به سرطان كولوركتال ساكن استانهاي اصفهان و چهارمحالوبختياري تشخيص داده شده در دوره زماني 14 ساله ( -92 1379 (بر اساس معيارهاي باليني آمستردام II و سن تشخيص كمتر يا مساوي 50 سال به انجام رسيده بود، برنامه ريزي و اجرا گرديد. در مطالعه اصلي، براساس بررسي MSI و بيان ژنهاي چهارگانه MMR شامل MLH1 ،MSH2 ،PMS2 و MSH6 با استفاده از رنگآميزي ايمونوهيستوشيمي (IHC (و نيز روش تعيين توالي نسل بعد (NGS ،(خانواده هاي مبتلا به سندروم لينچ مورد شناسايي قرار گرفتند. در اين مطالعه، به روش تعيين توالي سنجر، جهش اصلي V600E در ژن BRAF در پروباند خانواده هايي كه معيارهاي باليني آمستردام II را داشتند و مشكوك به سندروم لينچ بودند مورد بررسي قرار گرفت. يافته ها: در مجموع از 31 بيمار اصلي بررسي شده در مطالعه اصلي، طي بررسي MSI ، تنها 6 مورد شواهد -MSI (high (H را نشان دادند و در مرحله IHC 7 ،بيمار در تومور خود نقص پروتئين هاي MMR داشتند و در مجموع 24 بيمار /4 )77 درصد)، عليرغم وجود شواهد باليني آمستردام II به نفع سندروم لينچ، فاقد شواهد مولكولي نقص پروتئين هاي MMR و ناپايداري MSI بودند. در بررسي جهش BRAF V600E به روش تعيين توالي سنجر، هيچكدام از نمونه ها جهش مذكور را نشان ندادند . نتيجه گيري: الگوي متفاوت باليني، آسيبشناختي و مولكولي تومورهاي كولوركتال در بيماران ايراني مشكوك به سندروم لينچ، مطرح كننده مكانيسمهاي جديد احتمالي در سطح مولكولي براي اين بيماري است كه انجام مطالعات بيشتر به منظور شناسايي ابعاد كامل آسيبشناسي مولكولي بيماري را ضروري ساخته است

خلاصه نتایج حاصله

يافته ها: در مجموع از 31 بيمار اصلي بررسي شده در مطالعه اصلي، طي بررسي MSI ، تنها 6 مورد شواهد -MSI (high (H را نشان دادند و در مرحله IHC 7 ،بيمار در تومور خود نقص پروتئين هاي MMR داشتند و در مجموع 24 بيمار /4 )77 درصد)، عليرغم وجود شواهد باليني آمستردام II به نفع سندروم لينچ، فاقد شواهد مولكولي نقص پروتئين هاي MMR و ناپايداري MSI بودند. در بررسي جهش BRAF V600E به روش تعيين توالي سنجر، هيچكدام از نمونه ها جهش مذكور را نشان ندادند .


فایل های پژوهش
فایل

Back to Top