| نام و نام خانوادگی | محل اشتغال فعلی | رشته و گرایش تحصیلی | آخرین مدرک تحصیلی | محل اخذ مدرک تحصیلی |
|---|---|---|---|---|
| رویا چوپانی | دانشگاه علوم پزشکی شهرکرد | اطفال | دکتری تخصصی | دانشگاه علوم پزشکی اصفهان |
| فروزان گنجی | دانشگاه علوم پزشکی شهرکرد | پزشک اجتماعی | دکتری تخصصی | دانشگاه علوم پزشکی شهرکرد |
| حمید مختاری | دانشگاه علوم پزشکی شهرکرد | - | دکتری تخصصی | - |
| مهسا عبداللهی | دانشگاه علوم پزشکی شهرکرد | فناوری اطلاعات | دکتری تخصصی | دانشگاه علوم پزشکی ایران |
| نام و نام خانوادگی | محل اشتغال فعلی | رشته و گرایش تحصیلی | آخرین مدرک تحصیلی | محل اخذ مدرک تحصیلی |
|---|
مقدمه و بیان مسئله شیر مادر مزایای فراوانی برای شیرخوار و مادر دارد. شیرمادر اصلیترین غذای تضمینکننده سلامتی و رشد فکری و جسمی شیرخوار است. شیردادن خطر خونریزیهای بعد از زایمان، انواع بیماریهای عفونی، سرطانهای پستان و تخمدان، فقر آهن و حتی مرگ را کاهش میدهد. عوامل متعددی بر رو ی تغذیه انحصاری نوزاد توسط شیرمادر در 6 ماه اول تولد تاثیر میگذارند و نیاز است که این عوامل شناسایی و رفع گردند. هدف مطالعه حاضر بررسی عوامل موثر بر میزان تداوم تغذیه انحصاری با شیر مادر در مراکز بهداشتی درمانی شهرستان شهرکرد در سالهای 95-96 بود. روش اجرا در مطالعه توصیفی تحلیلی حاضر، دو گروه 275 نفری از مادرانی که شیرخوار سن 6-12 ماه داشتند و برای انجام مراقبت بهداشتی و واکسیناسیون به مراکز بهداشتی درمانی شهرستان شهرکرد در سالهای 96-95 مراجعه میکردند، وارد مطالعه شدند. در یک گروه، تغذیه نوزادان منحصرا توسط شیر مادر و در یک گروه تغذیه توسط شیرخشک بود. پرسشنامه حاوی اطلاعات دموگرافیک مادر، بیماریهای مرتبط با شیردهی مادر، مشکلات و بیماریهای شیرخوار، عوامل مرتبط با گرایش به شیرخشک یا شیر مادر و غیره ... توسط مادران تکمیل گردید. دادهها توسط نرمافزار SPSS تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها یافتههای مطالعه نشان داد که نوع زایمان، محل زندگی، شغل مادر، تحصیلات مادر، باردار بودن مادر، خواسته بودن حاملگی، بیماری مادر، ارتباط پوست به پوست مادر و شیرخوار و اسهال شیرخوار تفاوت معنیداری در دو گروه مصرفکننده شیرخشک و شیر مادر ندارد (05/0P>). وزن تولد، سن زایمان، زمان شروع تغذیه کمکی، فرم نوک سینه مادر، سن شروع تغذیه توسط شیرخشک، بیماری شیرخوار و بستری شدن شیرخوار تفاوت معنیداری در دو گروه مصرف کننده شیرخشک و شیر مادر داشت (05/0P<). بحث و نتیجه گیری در مطالعه حاضر که با هدف بررسی عوامل موثر بر میزان تداوم تغذیه انحصاری با شیر مادر در مراکز بهداشتی درمانی شهرستان شهرکرد در سالهای 95-96 صورت گرفت، دو گروه 275 نفری از مادرانی که شیرخوار سن 6-12 ماه داشتند و برای انجام مراقبتبهداشتی و واکسیناسیون به مراکز بهداشتی درمانی شهرستان شهرکرد در سالهای 96-95 مراجعه میکردند، وارد مطالعه شدند. در یک گروه (275 نفر) تغذیه نوزادان منحصرا توسط شیر مادر و در گروه دیگر (275 نفر) تغذیه توسط شیرخشک بود. بر حسب نتایج یافتههای تحقیق حاضر نوع زایمان در دو گروه مصرفکننده شیرخشک و شیرمادر تفاوت معنیداری نداشت، با این وجود در گروه مصرفکننده شیرخشک میزان زایمان سزارین (6/51 درصد) بیشتر از زایمان طبیعی (4/48 درصد) و در گروه مصرفکننده شیرمادر میزان زایمان طبیعی (8/53 درصد) بیشتر از زایمان سزارین (2/46 درصد) بوده است. در مطالعات صورت گرفته در شهرکرد و سنندج نیز مشاهده شده است که استمرار شیردهی انحصاری با شیرمادر در مادران با زایمان طبیعی بیشتر از زایمان سزارین بود (23, 24). این امر ممکن است به دلیل تاخیر در اولین شیردهی در زایمان سزارین در مقایسه با زایمان طبیعی باشد. Hoyer و Horvat بیان نمودند که مادرانی که ظرف دو ساعت اول بعد از زایمان نوزادشان را شیر داده و با آنها تماس پوست با پوست برقرار کردهاند، مدت بیشتری نسبت به مادرانی که چنین امکاناتی را نداشتهاند، به کودکشان شیر دادهاند. بنابراین تغذیه نوزاد با شیر مادر، هرچه زودتر پس از تولد باید انجام شود و تاخیر در شروع شیردهی از عوامل مؤثر در کوتاهشدن مدت شیردهی است (5). بر خلاف یافتههای بررسی حاضر، در مطالعه Yaghini و همکاران در سال 2011، در کودکانی که مادران آنها زایمان طبیعی داشتند تغذیه توسط شیرخشک بیشتر از تغذیه توسط شیرمادر بود. محققان در توضیح این امر بیان کردند که اغلب مادران با سطح فرهنگی و اجتماعی بالاتر بیشتر تمایل به انجام عمل سزارین دارند و بالطبع نیز به علت سطح آگاهی بالاتر کودکان خود را با شیر تغذیه میکنند (25). آنالیز آماری دادههای پژوهش حاضر تفاوت معنیداری بین تحصیلات مادر در دو گروه مصرفکننده شیرمادر و شیرخشک نشان نداد، هرچند در گروه مصرفکننده شیرمادر در مقایسه با گروه مصرفکننده شیرخشک تعداد مادران بیشتری تحصیلات دانشگاهی داشتند (5/41 درصد در مقابل 9/34 درصد). در پژوهش Yaghini و همکاران نیز مشاهده شد که سطح اقتصادی و اجتماعی بالاتر با تغذیه توسط شیرمادر ارتباط معنیدار و مثبتی دارد که به دلیل آگاهی بیشتر مادران تحصیل کرده در رابطه با مزایای شیرمادر میباشد (25) در بررسی حاضر تعداد زنان کارمند در گروه مصرفکننده شیرخشک بیشتر از گروه مصرفکننده شیرمادر بود (4/16 درصد در مقابل 8/13 درصد)، تعداد زنان خانهدار نیز در گروه مصرفکننده شیرمادر بیشتر از گروه مصرفکننده شیرخشک بود (2/86 درصد در مقابل 6/83 درصد)، هرچند آنالیز آماری تفاوت معنیداری نشان نداد. در مطالعه Hamidi و همکاران در سال 2007، تغذیه انحصاری توسط شیرمادر در مادران شاغل 5/14 و در مادران خانهدار 2/49 درصد بود. 4/76 درصد مادران شاغل و 39 درصد مادران خانهدار از ترکیب شیرخشک و شیرمادر جهت تغذیه کودک استفاده میکردند. با این وجود تغذیه انحصاری توسط شیرخشک در 11 درصد مادران خانهدار و 9 درصد مادران شاغل مشاهده شد (23). مطالعات صورت گرفته توسط Branges و همکاران (1998) و Chezem و همکاران (1999) نیز نشان داد که طول مدت شیردهی در زنانخانهدار بیشتر است و بازگشت بهکار مادر یکی از دلایل قطع شیرمادر است (26, 27). بنابراین بیشتر بودن تغذیه کودک توسط شیرخشک در زنان کارمند به دلیل دوری از فرزند در ساعات کاری و مشغلههای کاری آنها میتواند باشد، با حمایت صاحبان مشاغل از زنان شاغل شیرده و اختصاص دادن ساعاتی جهت شیردادن به نوزاد امید است بتوان میزان تغذیه انحصاری توسط شیرمادر را در زنان شاغل افزایش داد، بهطوریکه در بررسی Kamali و همکاران، فراهم نمودن امکان شیر دادن در سر کار برای مادران شیرده سبب افزایش مدتزمان شیردهی انحصاری توسط شیرمادر به میزان یک ماه شده بود (28). با توجه به رشد فزاینده اشتغال زنان در جامعه با احداث مهدهای کودک در نزدیکی محلکار و با ارائه تسهیلات بیشتر میتوان به این گروه از مادران نیز کمک کرد تا بتوانند بیشتر به کودکان خود شیر بدهند. در مطالعه حاضر در گروه مصرفکننده شیرخشک تعداد افراد ساکن روستا کمتر از گروه مصرفکننده شیرمادر بود (6/23 درصد در مقابل 5/25 درصد) و تعداد افراد ساکن شهر بیشتر از گروه مصرفکننده شیرمادر بود (4/76 در مقابل 5/74 درصد). این نتایج نشان میدهد که فراوانی تغذیه توسط شیرخشک در افراد ساکن شهر اندکی بیشتر از افراد ساکن روستا است، هرچند آنالیز آماری تفاوت معنیداری نشان نداد. در مطالعه Hamidi و همکاران در سال 2011، در بین شیرخواران روستایی 8/53 درصد بهصورت انحصاری از شیر مادر و در بین شیرخواران شهری 7/34 درصد بهشکل انحصاری تا 6 ماهگی از شیر مادر استفاده میکردند (23). در مطالعه Rahimzadeh و همکاران در سال 200، زندگی در روستا ارتباط معنیدار و مثبتی با افزایش مدتزمان تغذیه انحصاری توسط شیرمادر داشت (29). در مطالعه صورت گرفته در بنگلادش زندگی در شهر سبب کاهش میزان و طول مدت شیردهی توسط شیرمادر شده است (30). محققان بیان کردهاند که این امر ممکن است به دلیل دسترسی کمتر مادران ساکن روستا به شیرخشک و عرضه و تبلیغات کمتر شیر خشک در روستا باشد (23). در بررسی حاضر در گروه مصرفکننده شیرخشک تعداد زنان باردار بیشتر از گروه مصرفکننده شیرمادر بود (5/13 درصد در مقابل 5/10 درصد) و در گروه مصرفکننده شیرمادر تعداد زنان غیرباردار بیشتر از گروه مصرفکننده شیرخشک بود (8/89 درصد در مقابل 5/86 درصد) بود، هرچند آنالیز آماری تفاوت معنیداری نشان نداد. به نظر میرسد مادران باردار جهت حمایت از جنین در حال رشد، شیردادن به نوزاد را متوقف و یا کاهش میدهند. لذا توصیه میشود برای مادران چند قلوزا و مادرانی که دارای حاملگی ناخواسته میباشند، حمایت و آموزش بیشتری صورت گیرد تا در این امر موفقتر عمل کنند. با توجه به نتایج بررسی پیشرو، در گروه مصرفکننده شیرخشک تعداد مادران با سن زایمان کمتر از 18 سال بیشتر از گروه مصرفکننده شیرمادر بود. در پژوهش Jamshidi و همکاران، گزارش شد که هرچه سن مادر و سن جنین هنگام تولد کمتر باشد، میزان شیردهی انحصاری با شیرمادر کاهش مییابد که دلیل این امر نیز سن پایین مادران و در نتیجه تجربه و اطلاعات کم آنها در رابطه با نحوه درست شیردادن و ناآگاهی از مزایای شیرمادر میباشد (31). در بررسی Akter و همکاران نیز سن کمتر مادر تاثیر منفی بر مدت شیردهی داشته است (30). در بررسی حاضر در دو گروه مصرفکننده شیرخشک و شیرمادر زمان شروع تغذیهکمکی تفاوت معنیداری داشت. در نوزادانی که شیرخشک مصرف میکردند، شروع تغذیه کمکی قبل از 6 ماهگی شایعتر بود (6/67 درصد در مقابل 3/51 درصد). Jamshidi و همکاران در سال 2006، بیان کردند که شروع تغذیه کمکی قبل از 6 ماهگی میزان و طول مدت شیردادن را بهطور معنیداری کاهش میدهد (12). در این رابطه Farivar بیان نموده است که شروع تغذیه کمکی قبل از 6 ماهگی برای کودک، در کاهش تولید شیر مادر تاثیر فراوان دارد و هرچه غذای کمکی زودتر به کودک داده شود، طول مدت شیردهی کوتاهتر میشود. همچنین استفاده از شیرکمکی به همراه شیرمادر مدت شیردهی را کاهش میدهد و استفاده کودک از پستانک مدت شیردهی و میزان شیرمادر را کاهش میدهد (32). در بررسی صورت گرفته در مازندران نیز مشاهده شد که استفاده از چای و سایر دمکردهها قبل از 4 ماهگی سبب کاهش مدت شیردهی میگردد (29). در مطالعه حاضر، در گروه تغذیه شده توسط شیرخشک فراوانی و درصد نوک سینه پهن، فرورفته و دردناک بیشتر از گروه تغذیه شده توسط شیرمادر بود، در حالی که در گروه تغذیه شده توسط شیرمادر افراد بیشتری نوک سینه طبیعی داشتند. علاوه بر این فراوانی و درصد بیماری مادر بر حسب نوع تغذیه نوزاد تفاوت معنیداری نداشت هرچند در گروه شیرخشک تعداد بیشتری از مادران بیماریهایی از قبیل هپاتیت، آبسه، افسردگی، فشارخون و عفونت داشتند. در پژوهش حاضر فراوانی و درصد وزن تولد در دو گروه مصرفکننده شیرخشک و شیرمادر تفاوت معنیداری داشت. در گروه مصرفکننده شیرخشک تعداد نوزادان زیر 5/2 کیلوگرم 1/49 درصد و تعداد نوزادان بالای 5/2 کیلوگرم 9/50 درصد بود در حالی که در گروه مصرفکننده شیر مادر تعداد نوزادان کمتر از 5/2 کیلوگرم 5/38 درصد و تعداد نوزادان بالای 5/2 کیلوگرم 5/61 درصد بود و نشان میدهد مصرف شیرمادر در کودکان با وزن پایین کمتر است. علاوه بر این در کودکان بیمار تغذیه توسط شیرخشک بهطور معنیداری بیشتر از تغذیه توسط شیرمادر بود و این میزان در کودکان نارس بیشتر بود. تغذیه شیرخشک در کودکانی که بستری شده بودند نیز بیشتر از تغذیه توسط شیرمادر بود ولی در کودکانی که اسهال داشتند تغذیه توسط شیرخشک و شیرمادر یکسان بود. در پژوهش Yaghini و همکاران در سال 2011، نیز مشاهده شد که متغیرهای مرتبط با رشد کودک از قبیل وزن هنگام تولد، تغییرات وزن و اندازه دور سر تاثیر مستقیم بر تغذیه کودک توسط شیرخشک دارند. محققان همچنین بیان کردند که بین زایمان بهموقع و رسیده بودن نوزاد با تغذیه توسط شیرخشک ارتباط معنیداری وجود دارد (25). زایمانهای زودتر از موعد مقرر و کودکان نارس بهدلیل نیاز به نگهداری در سیستمهای مخصوص معمولا امکان تغذیه با شیر مادر را از دست میدهند و مطلب دیگر اینکه در بعضی مواقع با انجام زایمان زودرس، شیرمادر در موقع مقرر جاری نشده، بهناچار بایستی اقدام به تغذیه کودک با شیر مصنوعی نمود. در مادرانی که نوزادان خود را توسط شیرخشک تغذیه میکردند 1/37 درصد به دلیل توصیه پزشک، 8/17 درصد توصیه بهورز، 8/17 درصد توصیه دوستان و 3/27 درصد تشخیص خودشان بود. در مطالعه صورت گرفته توسط Hamidi و همکاران، 8/55 درصد مادران بهدلیل توصیه پزشک تغذیه توسط شیرخشک را آغاز کردند (23). در مطالعه Olang و همکاران، 54 درصد مادران به دلیل توصیه پزشک تغذیه کودک با شیرخشک را آغاز کرده بودند (33). با توجه به نتایج مطالعات درصد بالایی از مادران بهدلیل توصیه پزشک و رابطین بهداشت اقدام به استفاده از شیرخشک نمودهاند، لذا با توجه به آمار بالای این امر، ضرورت آموزشهای مداورم در خصوص اندیکاسیونهای مصرف شیر مصنوعی در سطح پزشکان و شاغلین مراکز بهداشتی درمانی مطرح میگردد. در بررسی حاضر 3/27 درصد مادران بر اساس تشخیص خود و 7/17 درصد آنها بر اساس تشخیص دوستان تغذیه کودک با شیرخشک را آغاز نمودهاند، در صورتی که ممکن است کودک نیازی بهآن نداشته باشد. لذا جهت پیشگیری از مصرف خودسرانه شیرخشک توسط مادر، باید تدابیری از جمله عدم امکان تهیه شیرخشک از داروخانهها بدون نسخه پزشک اندیشید. در مطالعه حاضر، در افرادی که از طریق بهورز و کتاب از مزایای شیرمادر اطلاع کسب کرده بودند، تغذیه توسط شیرمادر بهطور معنیدار بیشتر از شیرخشک بود که این امر نقش رابطین بهداشت و آموزش و آگاهی دادن به مادران را در افزایش تغذیه انحصاری توسط شیرمادر آشکار میسازد. آموزش شیردهی پس از زایمان برای مادر بسیار ضروری است و بایستی نکاتی چون فیزیولوژی شیردهی، چگونگی تداوم شیردهی، دفعات شیردهی، جلوگیری و کنترل مشکلات شایع دوران شیردهی نظیر احتقان، زخم و شقاق پستان و نیز مشکلات پستان آموزش داده شود (34). در مطالعه حاضر در مادرانی که نوزادان خود را توسط شیرخشک تغذیه میکردند، دلیل مصرف شیرخشک 8/32 درصد به دلیل عدم وزنگیری، 3/51 درصد به دلیل ناکافی بودن شیرمادر، 1/9 درصد به دلیل بازگشت بهکار، 7/0 درصد به دلیل دندان در آوردن و 5/2 درصد بهدلیل بیماری شیرخوار بود. در مطالعهای که توسط Yaghini و همکاران در سال 2011، صورت گرفت در خصوص علت استفاده از شیرخشک 48 درصد مادران وزن نگرفتن کودک را علت مصرف شیرخشک بیان کردند. سایر علل شامل عدم کفایت شیرمادر، بیخوابی کودک و تبلیغات عمده نمایندگان شرکتهای تولید کننده شیرخشک بیان شده است (25). در پژوهشی که در شهر یزد صورت گرفت مادران شایعترین علت قطع زودرس شیرخود را کمبود شیرمادر ذکر کرده بودند و علامت کمبود شیرخود را گریه و بیقراری کودک بیان میکردند (35). در مطالعه صورت گرفته در شهرکرد نیز ناکافی بودن شیرمادر فراوانترین علت شروع تغذیه توسط شیرخشک بیان شد (23). در مطالعه Olang و همکاران در سال 2012، مهمترین علت مصرف شیرخشک ناکافی بودن شیرمادر (45 درصد)، بیماری مادر (10 درصد)، بیماری شیرخوار (6 درصد) و اشتغال مادر در خارج از منزل (3 درصد) بود (33). در مطالعه Ghaed Mohamamdi و همکاران در سال 2004 در بوشهر مهمترین علل استفاده از شیرخشک کمبود شیرمادر، شاغل بودن مادر و گریه و بیقرار کودک بود (36). مسلم است که در بسیاری از موارد علل وزن نگرفتن کودک یا بیقراری و بیخوابی کودک کمبود شیرمادر نبوده است. بسیاری از بیماریها مانند بیماریهای عفونی و متابولیک و بیماریهای تغذیهای و گوارشی میتوانند منجر به عدم رشد کودک گردند و نمیتوان تمامی موارد را به به حساب کمی شیرمادر گذاشت. لذا پیشنهاد میشود در این موراد با بررسی دقیق نوزاد دلیل عدم وزنگیری او مشخص گردد. در صورت عدم کفایت شیر مادر، میتوان با اصلاح رژیم غذایی در دوران شیردهی و استفاده از ترکیبات افزاینده شیر مشکل را حل نمود (25). از جمله مواردی که سبب افزایش شیر مادر خواهد شد شامل مصرف مواد مغذی، مصرف مایعات، مکیدن مکرر طفل و آرامش روحی و روانی مادر میباشد (37). در بررسی حاضر از 275 مادری که کودک خود را با شیرخشک تغذیه میکردند 5/58 درصد تغذیه را قبل از 3 ماهگی، 35 درصد از 3-6 ماهگی و 5/6 درصد از 6-12 ماهگی آغاز کرده بودند. بر اساس نتایج آزمون کای تغذیه توسط شیرخشک یا شیرمادر بر حسب سن شروع مصرف شیرخشک تفاوت معنیداری داشت، در شیرخورانی که قبل از 3 ماهگی مصرف شیرخشک داشتند، تغذیه توسط شیرخشک بهطور معنیداری بیشتر از سایر شیرخوران بود. در این راستا Veghari و همکاران، بیان نمودهاند که بسیاری از نوزادان در بدو تولد و در روزهای آغازین زندگی با شیرخشک تغذیه میشوند که این امر بهخصوص در مورد مادرانی که اولین زایمان خود را انجام میدهند و دارای تجربه کافی در این زمینه نیستند، شایعتر است (38). یکی از مهمترین مسائلی که سیستم بهداشتی وظیفه دارد در ماههای پایانی بارداری به مادران آموزش دهند تغذیه کودک با شیرمادر میباشد. کارکنان بهداشتی بایستی به مادران آموزش دهند که برای جاری شدن شیر، تداوم آن و همچنین افزایش شیر چه اقداماتی را انجام دهند (39). آموزش کافی مادران در مراحل اولیه شیردهی خواهد توانست میزان مصرف شیرخشک در ماههای تولد را کاهش داده و احتمال تغذیه انحصاری توسط شیرمادر را افزایش دهد (38). نکته مهم در این رابطه این است که مادرانی را که بعد از زایمان شیردهی موفقی نداشتهاند، شناسایی کنند و قبل از اینکه برای کودک خود شیرخشک شروع کنند با آنها مشاوره کنند و به آنها آموزشهای لازم را بدهند (37). آنالیز یافتههای پژوهش حاضر توسط آزمون کای دو نشان داد که مصرف شیرخشک یا شیر مادر بر حسب ارتباط پوست به پوست مادر و شیرخوار تفاوت معنیداری نداشته است. با اینحال در گروه مصرفکننده شیرخشک 6/87 درصد مادران تماس پوستی کافی با شیرخوار داشتند ولی در گروه مصرفکننده شیرمادر 9/90 درصد مادران تماس پوستی کافی با شیرخوار داشتند. در اینرابطه بیان شده است که تماس پوستی بلافاصله بعد از زایمان بین مادر و نوزاد علاوه براثرات مثبت بر رفتارهای طبیعی نوزاد، بر موفقیت تغذیه با شیرمادر ازجمله بر اولین تغذیه، تغذیه موثر پستانی و طول مدت تغذیه از پستان موثر است (30). در مورد نوزادان نارس نیز این امر صادق است زیرا مکیدن بیشتر نوزاد نارسی که در تماس با مادراست و بوی شیرمادر را استنشاق میکند ادامه تماس و تغذیه خودبهخود نوزاد در ساعت اول و برقراری مهارت تغذیه از پستان را بهبود میبخشد. جهت برقراری زودرس تماس پوستی بین مادر و نوزاد و زود تغذیه کردن از پستان مادر لازم است تغییراتی در اقداماتی که برای نوزادان صورت میگیرد انجام شود بهعنوان مثال میتوان توزین را یکی دو ساعت عقب انداخت تا تماس پوستی کامل و کافی برقرار شود (40). 5-3- نتیجهگیری یافتههای این مطالعه نشان داد که بین مصرف شیرخشک و نوع تولد، محل زندگی، میزان تحصیلات مادر، شغل مادر، باردار بودن مادر، خواسته بودن حاملگی، بیماری مادر، ارتباط پوست به پوست مادر و شیرخوار و اسهال شیرخوار ارتباط معناداری وجود ندارد ولی بین تغذیه توسط شیرخشک و وزن تولد، سن زایمان، زمان شروع تغذیه کمکی، فرد آگاهیدهنده در مورد شیر مادر، نوک سینه مادر، فرد پیشنهاد دهنده شیرخشک، سن شروع تغذیه توسط شیرخشک، بیماری شیرخوار و بستری شدن شیرخوار ارتباط وجود دارد.
یافتههای مطالعه نشان داد که نوع زایمان، محل زندگی، شغل مادر، تحصیلات مادر، باردار بودن مادر، خواسته بودن حاملگی، بیماری مادر، ارتباط پوست به پوست مادر و شیرخوار و اسهال شیرخوار تفاوت معنیداری در دو گروه مصرفکننده شیرخشک و شیر مادر ندارد (05/0P>). وزن تولد، سن زایمان، زمان شروع تغذیه کمکی، فرم نوک سینه مادر، سن شروع تغذیه توسط شیرخشک، بیماری شیرخوار و بستری شدن شیرخوار تفاوت معنیداری در دو گروه مصرف کننده شیرخشک و شیر مادر داشت (05/0P<).
| فایل |
|---|