عنوان پژوهش: بررسی ارتباط بین الگوی مصرف فرهنگی و سلامت معنوی دردانشجویان دانشگاه علوم پزشکی شهرکرد در سال 1395
دستگاه اجرایی کارفرما: دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی
تاریخ اجرای پژوهش: 1395/09/07
مکان اجرای پژوهش: دانشگاه علوم پزشکی شهرکرد

پژوهشگر

نام و نام خانوادگی محل اشتغال فعلی رشته و گرایش تحصیلی آخرین مدرک تحصیلی محل اخذ مدرک تحصیلی
سید یحیی کاظمی دانشگاه علوم پزشکی شهرکرد فقه دکتری تخصصی دانشگاه علوم پزشکی شهرکرد

همکاران پژوهشگر

نام و نام خانوادگی محل اشتغال فعلی رشته و گرایش تحصیلی آخرین مدرک تحصیلی محل اخذ مدرک تحصیلی

چکیده پژوهش

مقدمه و بیان مسئله مصرف فرهنگی را به آنچه مردم در اوقات فراغتشان انتخاب می کنند، نسبت می دهند. مانند مطالعه کتاب، گوش کردن به موسیقی و تماشای فیلم و نظایر آن. جوانان قشر اعظم جامعه را تشکیل می دهند و آینده سازان هر کشورند. لذا، چگونگی گذران اوقات فراغت و استفاده از کالاهای فرهنگی و ارتباط این نوع کالاها درارتقاء سلامت به ویژه سلامت معنوی از اهمیت برخوردار است. این پژوهش که به منظور بررسی میزان مصرف کالای فرهنگی و سلامت معنوی دانشجویان در دانشگاه علوم پزشکی شهرکرد انجام گرفت نتایج ذیل حاصل شد. در این مطالعه مصرف کالای فرهنگی دارای 9 حیطه شامل فرهنگی مذهبی، اجتماعی، ورزشی، تفریحی، بازی، سینما وفیلم، مکتوب، مجله و روزنامه، تلویزیون و ماهواره و سلامت معنوی دانشجویان دارای دو بعد شامل بعد بینش و گرایش و بعد عملکرد بود. بیشترین درصد میانگین نمره حیطه های مصرف کالای فرهنگی مربوط به حیطه مصرف کالای فرهنگی تلویزیون و ماهواره و مصرف کالای فرهنگی تفریحی و کمترین مربوط به مصرف کالای فرهنگی بازی، ورزشی ومجله و روزنامه گزارش شد. در خصوص سلامت معنوی نیز بیشترین میانگین نمره مربوط به بعد بینش و گرایش و سپس عملکرد بود. در این بررسی بعد بینش و نگرش سلامت معنوی به طور معناداری در افراد متاهل بیشتر از مجردها بود. سلامت معنوی کلی و بعد بینش و گرایش در دانشجویان دانشکده بهداشت به طور معناداری بیشتر از دانشکده پرستاری و پزشکی و پیراپزشکی بود. مصرف کلی کالای فرهنگی، مصرف کالای فرهنگی اجتماعی، ورزشی، مجله و روزنامه و تلویزیون و ماهواره به طور معناداری در دانشجویان مرد بیشتر از دانشجویان زن بود. مصرف کالای فرهنگی تفریحی به طور معناداری در دانشجویان دانشکده پیراپزشکی بیشتر از دانشکده بهداشت و پرستاری و پزشکی بود. افراد با سن پایین از میانگین نمره بیشتری درخصوص مصرف کالای فرهنگی کلی، مصرف کالای فرهنگی تلویزیون و ماهواره، مکتوب، سینما وفیلم، بازی و اجتماعی برخوردار بودند. در دانشجویان با سن بالاتر میانگین نمره بینش و گرایش سلامت معنوی بیشتر بود. افراد با سلامت معنوی بالا از میانگین نمره بیشتری درخصوص مصرف کالای فرهنگی کلی، مصرف کالای فرهنگی مذهبی، اجتماعی، مکتوب و مجله و روزنامه برخوردار بودند. همان گونه که نتایج پژوهش حاضر نیز نشان می‌دهد تحولات در رسانه‌ها و کالاهای فرهنگی جدید و جذابیت و سهولت استفاده هرچه بیشتر آنها باعث شده است که نسل جوان گرایش بیشتری به مصرف این گونه از اقلام فرهنگی داشته باشند. با توجه به ارتباط مثبت بین سلامت معنوی ومصرف کالای فرهنگی کلی، مذهبی، اجتماعی، مکتوب و مجله و روزنامه نیاز است مسئولان فرهنگی در ایجاد و تداوم این عوامل و جلوگیری از تخریب منابع معنوی و فرهنگی تلاش نمایند روش اجرا این مطالعه توصیفی تحلیلی بر روی 224 دانشجوی دانشگاه علوم پزشکی شهرکرد که به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند انجام شد. روش نمونه گیری بدین صورت بودکه نمونه ها از هریک از دانشکده های دانشگاه علوم پزشکی شهرکرد (بهداشت، پزشکی، پیراپزشکی وپرستاری ومامایی) بر اساس تعداد دانشجویان شاغل به تحصیل در آن دانشکده ها انتخاب شدند. برای سنجش میزان، نوع و الگوهای مصرف فرهنگی ازپرسش نامه مورد استفاده در طرح ملی فرهنگ و ارشاد اسلامی( 1381 ) استفاده شد. همچنین از پرسشنامه سلامت معنوی جهت ارزیابی سلامت معنوی دانشجویان استفاده گردید. پرسشنامه ها بعد از توزیع در میان دانشجویان و تکمیل توسط آنها مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. در مجموع 224 دانشجو شامل 66 نفر دانشجوی مرد و 154 نفر دانشجوی زن در این مطالعه شرکت داشتند. سن دانشجویان در دامنه 18 تا 53 سال با میانگین 07/5 ± 68/21 سال بود. ترم تحصیلی اکثریت افراد این مطالعه 3 و 6 بود. همچنین بیشتر افراد دارای مقطع تحصیلی لیسانس (127 نفر) و سپس دکترا (90 نفر) بودند. توزیع فراوانی این دو گروه از دانشجویان بر حسب جنس، محل سکونت، وضعیت تاهل و دانشکده محل تحصیل در جدول یک گزارش شده است. در این مطالعه مصرف کالای فرهنگی دارای 9 حیطه شامل فرهنگی مذهبی، اجتماعی، ورزشی، تفریحی، بازی، سینما وفیلم، مکتوب، مجله و روزنامه، تلویزیون و ماهواره می باشد و سلامت معنوی دانشجویان دارای دو بعد شامل بعد بینش و گرایش و بعد عملکرد می باشد (جدول 2). میانگین نمره کلی مصرف کالای فرهنگی دانشجویان در دامنه 43 تا 155 با میانگین 45/16 ± 83/80 و نمره کلی سلامت معنوی دانشجویان در دامنه 0 تا 240 با میانگین 22/41 ± 15/196 بود. بیشترین درصد میانگین نمره حیطه های مصرف کالای فرهنگی مربوط به حیطه مصرف کالای فرهنگی تلویزیون و ماهواره و مصرف کالای فرهنگی تفریحی و کمترین مربوط به مصرف کالای فرهنگی بازی گزارش شد. در خصوص سلامت معنوی نیز بیشترین میانگین نمره مربوط به بعد بینش و گرایش و سپس عملکرد بود. با توجه به جدول شماره 3 بین جنسیت، محل سکونت و وضعیت تاهل با سلامت معنوی کلی ارتباط معنادری مشاهده نشد (05/0 در خصوص ارتباط بین مصرف کالای فرهنگی و جنسیت، ارتباط معناداری بین مصرف کالای فرهنگی کلی با جنسیت مشاهده شد به طوری که مصرف کالای فرهنگی در دانشجویان مرد بیشتر از دانشجویان زن گزارش شد (004/0P=). در این بین حیطه های مصرف کالای فرهنگی اجتماعی (006/0P=)، ورزشی(000/0P=)، مجله و روزنامه(016/0P=) و تلویزیون و ماهواره (006/0P=) به طور معناداری در دانشجویان مرد بیشتر از دانشجویان زن بود. بین محل سکونت و مصرف کالای فرهنگی کلی ارتباط معنادری مشاهده نشد ولی حیطه های مصرف کالای فرهنگی شامل مصرف کالای فرهنگی مذهبی (031/0P=) در روستایی ها بیشتر از شهری ها و مصرف کالای فرهنگی ورزشی (013/0P=) در شهری ها بیشتر از روستایی ها گزارش شد. در خصوص ارتباط بین وضعیت تاهل و مصرف کالای فرهنگی، مصرف کالای فرهنگی کلی(024/0P=)، مصرف کالای فرهنگی ورزشی(048/0P=) و مکتوب(021/0P=) به طور معناداری در مجرد ها بیشتر ازمتاهلها بود. در خصوص ارتباط بین دانشکده های تحصیلی و مصرف کالای فرهنگی، مصرف کالای فرهنگی کلی با دانشکده های تحصیلی ارتباط معناداری نداشت (05/0 در خصوص ارتباط بین سن و ترم تحصیلی با مصرف کالای فرهنگی و سلامت معنوی یافته ها حاصل از آزمون ضریب همبستگی ارتباط معکوس و معناداری بین سن و نمره کلی مصرف کالای فرهنگی(004/0=P، 196/0-=r)، مصرف کالای فرهنگی تلویزیون و ماهواره (010/0=P، 175/0-=r)، مصرف کالای فرهنگی مکتوب (025/0=P، 154/0-=r)، مصرف کالای فرهنگی سینما وفیلم (004/0=P، 198/0-=r)، مصرف کالای فرهنگی بازی (004/0=P، 195/0-=r)، مصرف کالای فرهنگی اجتماعی (030/0=P، 148/0-=r)، دانشجویان نشان داد. به طوری که افراد با سن پایین از میانگین نمره بیشتری درخصوص مصرف کالای فرهنگی کلی، مصرف کالای فرهنگی تلویزیون و ماهواره، مکتوب، سینما وفیلم، بازی و اجتماعی برخوردار بودند. همچنین در این مطالعه ارتباط مستقیم و معناداری بین سن دانشجویان با نمره بینش و گرایش سلامت معنوی مشاهده شد (030/0=P، 149/0=r). به طوری که در دانشجویان با سن بالاتر میانگین نمره بینش و گرایش سلامت معنوی بیشتر بود. دراین مطالعه دانشجویان با ترم تحصیلی بیشتر میانگین نمره بینش و گرایش (046/0=P، 137/0=r)و عملکرد(046/0=P، 137/0=r) و سلامت معنوی (016/0=P، 165/0=r)بیشتر گزارش شد. ارتباط معنی داری بین ترم تحصیلی با مصرف کالای فرهنگی و حیطه های ان مشاهده نشد(05/0 در خصوص ارتباط بین مصرف کالای فرهنگی و حیطه های آن با سلامت معنوی یافته ها نشان داد که ارتباط مستقیم و معناداری بین سلامت معنوی با نمره کل مصرف کالای فرهنگی(028/0=P، 147/0=r)، مصرف کالای فرهنگی مذهبی (006/0=P، 182/0=r)، مصرف کالای فرهنگی اجتماعی (045/0=P، 134/0=r)، مصرف کالای فرهنگی مکتوب (001/0=P، 215/0=r) و مصرف کالای فرهنگی مجله و روزنامه (001/0=P، 220/0=r) وجود داشت. به طوری که افراد با سلامت معنوی بالا از میانگین نمره بیشتری درخصوص مصرف کالای فرهنگی کلی، مصرف کالای فرهنگی مذهبی، اجتماعی، مکتوب و مجله و روزنامه برخوردار بودند. برای بررسی عوامل موثر بر سلامت معنوی دانشجویان از مدل آنالیز کواریانس استفاده شد. با توجه به ارتباط بالای سن و ترم تحصیلی ضریب همبستگی اسپیرمن ،(001/0>P، 8/0=r) ، تنها ترم تحصیلی وارد مدل آنالیز کواریانس گردید. نتایج این مدل در جدول شماره 3 ارائه شده است همانگونه که از میزان های معنی داری مشاهده می شود از میان عوامل ترم تحصیلی ، وضعیت تاهل ، محل سکونت ، جنس و دانشکده محل تحصیل ؛ عوامل ترم تحصیلی و دانشکده بر سلامت معنوی دانشجویان موثر بوده اند. آزمون ضریب همبستگی اسپیرمن ارتباط معکوس جزئی بین سن و مصرف فرهنگی نشان داد. (064/0=P، 124/0-=r) همچنین با وجود ترم تحصیلی و دانشکده محل تحصیل سایر عوامل همچون تاهل ، جنس ، محل سکونت تاثیر معنی داری بر سلامت معنوی نداشته اند. یافته ها در این مطالعه مصرف کالای فرهنگی دارای 9 حیطه شامل فرهنگی مذهبی، اجتماعی، ورزشی، تفریحی، بازی، سینما وفیلم، مکتوب، مجله و روزنامه، تلویزیون و ماهواره و سلامت معنوی دانشجویان دارای دو بعد شامل بعد بینش و گرایش و بعد عملکرد بود. بیشترین درصد میانگین نمره حیطه های مصرف کالای فرهنگی مربوط به حیطه مصرف کالای فرهنگی تلویزیون و ماهواره و مصرف کالای فرهنگی تفریحی و کمترین مربوط به مصرف کالای فرهنگی بازی، ورزشی ومجله و روزنامه گزارش شد. در خصوص سلامت معنوی نیز بیشترین میانگین نمره مربوط به بعد بینش و گرایش و سپس عملکرد بود. در این بررسی بعد بینش و نگرش سلامت معنوی به طور معناداری در افراد متاهل بیشتر از مجردها بود. سلامت معنوی کلی و بعد بینش و گرایش در دانشجویان دانشکده بهداشت به طور معناداری بیشتر از دانشکده پرستاری و پزشکی و پیراپزشکی بود. مصرف کلی کالای فرهنگی، مصرف کالای فرهنگی اجتماعی، ورزشی، مجله و روزنامه و تلویزیون و ماهواره به طور معناداری در دانشجویان مرد بیشتر از دانشجویان زن بود. مصرف کالای فرهنگی تفریحی به طور معناداری در دانشجویان دانشکده پیراپزشکی بیشتر از دانشکده بهداشت و پرستاری و پزشکی بود. افراد با سن پایین از میانگین نمره بیشتری درخصوص مصرف کالای فرهنگی کلی، مصرف کالای فرهنگی تلویزیون و ماهواره، مکتوب، سینما وفیلم، بازی و اجتماعی برخوردار بودند. در دانشجویان با سن بالاتر میانگین نمره بینش و گرایش سلامت معنوی بیشتر بود. افراد با سلامت معنوی بالا از میانگین نمره بیشتری درخصوص مصرف کالای فرهنگی کلی، مصرف کالای فرهنگی مذهبی، اجتماعی، مکتوب و مجله و روزنامه برخوردار بودند. در تحقیق الیاسی و همکاران نشان داده شد مردان بیشتر از زنان کالاهای فرهنگی مصرف می کنند(17) ، همچنین در تحقیق رشیدپور نسل جدید چه زن و چه مرد الگوهای مصرف فرهنگی متفاوتی دارند(18). دادگر و عزتی ( 2003) در مقاله ای نظری، رابطه مذهب و رفتار مصرف کننده در سایر ادیان ( غیر اسلام ) را بررسی کرده اند. نویسندگان بیان می کنند در مباحث نظری موجود در زمینه رابطه دین و رفتار مصرف کننده، بطور کلی سه جنبه اصلی وارد نظریه شده است :یکی اثر داشتن بر رفتار با هدف اخروی، دوم اثر سرمایه انسانی مذهبی بر مقدار تخصیص زمان و دارایی برای فعالیت های مذهبی (با هدف اخروی ) و سوم اثر گروه مذهبی (یا نوع مذهب) در مقدار تخصیص زمان و دارایی برای فعالیت های مذهبی است . درباره رفتار مصرف کننده تحت تأثیر دین، می توان گفت : مصرف کنندگان مذهبی نسبت به مصرف کنندگان غیرمذهبی (سکولا ر)، مصرف متفاوتی دارند. در تابع مطلوبیت مصرف کنندگان متدین، فعالیت برای آخرت دارای مطلوبیت است،در حالی که برای مصرف کنندگان غیرمذهبی، فعالیت برای آخرت معنادار نمی باشد (6). زاهد و سروش( 2008) بر این بودند که بدانند دختران جوان شهری براساس چه الگوهایی در زمینه های مصرف فرهنگی، مصرف زمان در اوقات فراغت و مصرف مادی عمل کرده و آیا می توان الگوهای متفاوتی بر اساس هویت های ملی، دینی و جنسیتی بین آ ن ها تشخیص داد . نتایج پژوهش آن ها نشان داده که الگوهای مصرفی بیشترین اقبال را در میان دختران جوان داشته اند. ویژگی های این الگوها شامل فعالیت های کمتر هزینه بر، قابلیت انجام در زمینه خانوادگی می باشد. هم چنین، آن ها نشان دهنده هویت ملی و مذ هبی متوسط و هویت جنسیتی جدید بوده و از تصورات کاملاً سنتی از زن فاصله گرفته اند (7). بر خلاف مطالعه ما که افراد با سن پایین از میانگین نمره بیشتری درخصوص مصرف کالای فرهنگی کلی، مصرف کالای فرهنگی تلویزیون و ماهواره، مکتوب، سینما وفیلم، بازی و اجتماعی برخوردار بودند. نتایج مطالعه حاجی زاده نشان داد که میان سن و تحصیلات جوانان و مصرف کالاهای فرهنگی رابطه وجود دارد؛ به طوری که میزان مصرف کالاهای فرهنگی درسنین 26 تا 29 سال به طور معنی داری بیشتر از 18 تا 21 سال است. همچنین نتایج نشان میدهد که مصرف کالاهای فرهنگی در جوانان فوق لیسانس و بالاتر به طور معنیداری بیشتر از سایرین است. ولی بین جنسیت، وضعیت تاهل، درآمد و مصرف کالاهای فرهنگی رابطه معنیداری وجود ندارد (19). همسو با مطالعه ما که بیشترین درصد میانگین نمره حیطه های مصرف کالای فرهنگی مربوط به حیطه مصرف کالای فرهنگی تلویزیون و ماهواره و مصرف کالای فرهنگی تفریحی و کمترین مربوط به مصرف کالای فرهنگی بازی، ورزشی ومجله و روزنامه گزارش شد. یافته های مطالعه مرادی پردنجانی نشان داد که میانگین کل مصرف کالای فرهنگی مذهبی؛ اجتماعی؛ ورزشی؛ مجله و روزنامه؛ رادیو و تلوزیون دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی شهرکرد از حد میانگین بالاتر بود، اما میانگین کل مصرف کالای فرهنگی مکتوب؛ بازی؛ فیلم و تئاتر دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی شهرکرد از حد میانگین بالاتر گزارش نشد (15). بحث و نتیجه گیری در این مطالعه مصرف کالای فرهنگی دارای 9 حیطه شامل فرهنگی مذهبی، اجتماعی، ورزشی، تفریحی، بازی، سینما وفیلم، مکتوب، مجله و روزنامه، تلویزیون و ماهواره و سلامت معنوی دانشجویان دارای دو بعد شامل بعد بینش و گرایش و بعد عملکرد بود. بیشترین درصد میانگین نمره حیطه های مصرف کالای فرهنگی مربوط به حیطه مصرف کالای فرهنگی تلویزیون و ماهواره و مصرف کالای فرهنگی تفریحی و کمترین مربوط به مصرف کالای فرهنگی بازی، ورزشی ومجله و روزنامه گزارش شد. در خصوص سلامت معنوی نیز بیشترین میانگین نمره مربوط به بعد بینش و گرایش و سپس عملکرد بود. در این بررسی بعد بینش و نگرش سلامت معنوی به طور معناداری در افراد متاهل بیشتر از مجردها بود. سلامت معنوی کلی و بعد بینش و گرایش در دانشجویان دانشکده بهداشت به طور معناداری بیشتر از دانشکده پرستاری و پزشکی و پیراپزشکی بود. مصرف کلی کالای فرهنگی، مصرف کالای فرهنگی اجتماعی، ورزشی، مجله و روزنامه و تلویزیون و ماهواره به طور معناداری در دانشجویان مرد بیشتر از دانشجویان زن بود. مصرف کالای فرهنگی تفریحی به طور معناداری در دانشجویان دانشکده پیراپزشکی بیشتر از دانشکده بهداشت و پرستاری و پزشکی بود. افراد با سن پایین از میانگین نمره بیشتری درخصوص مصرف کالای فرهنگی کلی، مصرف کالای فرهنگی تلویزیون و ماهواره، مکتوب، سینما وفیلم، بازی و اجتماعی برخوردار بودند. در دانشجویان با سن بالاتر میانگین نمره بینش و گرایش سلامت معنوی بیشتر بود. افراد با سلامت معنوی بالا از میانگین نمره بیشتری درخصوص مصرف کالای فرهنگی کلی، مصرف کالای فرهنگی مذهبی، اجتماعی، مکتوب و مجله و روزنامه برخوردار بودند. در تحقیق الیاسی و همکاران نشان داده شد مردان بیشتر از زنان کالاهای فرهنگی مصرف می کنند(17) ، همچنین در تحقیق رشیدپور نسل جدید چه زن و چه مرد الگوهای مصرف فرهنگی متفاوتی دارند(18). دادگر و عزتی ( 2003) در مقاله ای نظری، رابطه مذهب و رفتار مصرف کننده در سایر ادیان ( غیر اسلام ) را بررسی کرده اند. نویسندگان بیان می کنند در مباحث نظری موجود در زمینه رابطه دین و رفتار مصرف کننده، بطور کلی سه جنبه اصلی وارد نظریه شده است :یکی اثر داشتن بر رفتار با هدف اخروی، دوم اثر سرمایه انسانی مذهبی بر مقدار تخصیص زمان و دارایی برای فعالیت های مذهبی (با هدف اخروی ) و سوم اثر گروه مذهبی (یا نوع مذهب) در مقدار تخصیص زمان و دارایی برای فعالیت های مذهبی است . درباره رفتار مصرف کننده تحت تأثیر دین، می توان گفت : مصرف کنندگان مذهبی نسبت به مصرف کنندگان غیرمذهبی (سکولا ر)، مصرف متفاوتی دارند. در تابع مطلوبیت مصرف کنندگان متدین، فعالیت برای آخرت دارای مطلوبیت است،در حالی که برای مصرف کنندگان غیرمذهبی، فعالیت برای آخرت معنادار نمی باشد (6). زاهد و سروش( 2008) بر این بودند که بدانند دختران جوان شهری براساس چه الگوهایی در زمینه های مصرف فرهنگی، مصرف زمان در اوقات فراغت و مصرف مادی عمل کرده و آیا می توان الگوهای متفاوتی بر اساس هویت های ملی، دینی و جنسیتی بین آ ن ها تشخیص داد . نتایج پژوهش آن ها نشان داده که الگوهای مصرفی بیشترین اقبال را در میان دختران جوان داشته اند. ویژگی های این الگوها شامل فعالیت های کمتر هزینه بر، قابلیت انجام در زمینه خانوادگی می باشد. هم چنین، آن ها نشان دهنده هویت ملی و مذ هبی متوسط و هویت جنسیتی جدید بوده و از تصورات کاملاً سنتی از زن فاصله گرفته اند (7). بر خلاف مطالعه ما که افراد با سن پایین از میانگین نمره بیشتری درخصوص مصرف کالای فرهنگی کلی، مصرف کالای فرهنگی تلویزیون و ماهواره، مکتوب، سینما وفیلم، بازی و اجتماعی برخوردار بودند. نتایج مطالعه حاجی زاده نشان داد که میان سن و تحصیلات جوانان و مصرف کالاهای فرهنگی رابطه وجود دارد؛ به طوری که میزان مصرف کالاهای فرهنگی درسنین 26 تا 29 سال به طور معنی داری بیشتر از 18 تا 21 سال است. همچنین نتایج نشان میدهد که مصرف کالاهای فرهنگی در جوانان فوق لیسانس و بالاتر به طور معنیداری بیشتر از سایرین است. ولی بین جنسیت، وضعیت تاهل، درآمد و مصرف کالاهای فرهنگی رابطه معنیداری وجود ندارد (19). همسو با مطالعه ما که بیشترین درصد میانگین نمره حیطه های مصرف کالای فرهنگی مربوط به حیطه مصرف کالای فرهنگی تلویزیون و ماهواره و مصرف کالای فرهنگی تفریحی و کمترین مربوط به مصرف کالای فرهنگی بازی، ورزشی ومجله و روزنامه گزارش شد. یافته های مطالعه مرادی پردنجانی نشان داد که میانگین کل مصرف کالای فرهنگی مذهبی؛ اجتماعی؛ ورزشی؛ مجله و روزنامه؛ رادیو و تلوزیون دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی شهرکرد از حد میانگین بالاتر بود، اما میانگین کل مصرف کالای فرهنگی مکتوب؛ بازی؛ فیلم و تئاتر دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی شهرکرد از حد میانگین بالاتر گزارش نشد (15).

خلاصه نتایج حاصله

در این مطالعه مصرف کالای فرهنگی دارای 9 حیطه شامل فرهنگی مذهبی، اجتماعی، ورزشی، تفریحی، بازی، سینما وفیلم، مکتوب، مجله و روزنامه، تلویزیون و ماهواره و سلامت معنوی دانشجویان دارای دو بعد شامل بعد بینش و گرایش و بعد عملکرد بود. بیشترین درصد میانگین نمره حیطه های مصرف کالای فرهنگی مربوط به حیطه مصرف کالای فرهنگی تلویزیون و ماهواره و مصرف کالای فرهنگی تفریحی و کمترین مربوط به مصرف کالای فرهنگی بازی، ورزشی ومجله و روزنامه گزارش شد. در خصوص سلامت معنوی نیز بیشترین میانگین نمره مربوط به بعد بینش و گرایش و سپس عملکرد بود. در این بررسی بعد بینش و نگرش سلامت معنوی به طور معناداری در افراد متاهل بیشتر از مجردها بود. سلامت معنوی کلی و بعد بینش و گرایش در دانشجویان دانشکده بهداشت به طور معناداری بیشتر از دانشکده پرستاری و پزشکی و پیراپزشکی بود. مصرف کلی کالای فرهنگی، مصرف کالای فرهنگی اجتماعی، ورزشی، مجله و روزنامه و تلویزیون و ماهواره به طور معناداری در دانشجویان مرد بیشتر از دانشجویان زن بود. مصرف کالای فرهنگی تفریحی به طور معناداری در دانشجویان دانشکده پیراپزشکی بیشتر از دانشکده بهداشت و پرستاری و پزشکی بود. افراد با سن پایین از میانگین نمره بیشتری درخصوص مصرف کالای فرهنگی کلی، مصرف کالای فرهنگی تلویزیون و ماهواره، مکتوب، سینما وفیلم، بازی و اجتماعی برخوردار بودند. در دانشجویان با سن بالاتر میانگین نمره بینش و گرایش سلامت معنوی بیشتر بود. افراد با سلامت معنوی بالا از میانگین نمره بیشتری درخصوص مصرف کالای فرهنگی کلی، مصرف کالای فرهنگی مذهبی، اجتماعی، مکتوب و مجله و روزنامه برخوردار بودند. در تحقیق الیاسی و همکاران نشان داده شد مردان بیشتر از زنان کالاهای فرهنگی مصرف می کنند(17) ، همچنین در تحقیق رشیدپور نسل جدید چه زن و چه مرد الگوهای مصرف فرهنگی متفاوتی دارند(18). دادگر و عزتی ( 2003) در مقاله ای نظری، رابطه مذهب و رفتار مصرف کننده در سایر ادیان ( غیر اسلام ) را بررسی کرده اند. نویسندگان بیان می کنند در مباحث نظری موجود در زمینه رابطه دین و رفتار مصرف کننده، بطور کلی سه جنبه اصلی وارد نظریه شده است :یکی اثر داشتن بر رفتار با هدف اخروی، دوم اثر سرمایه انسانی مذهبی بر مقدار تخصیص زمان و دارایی برای فعالیت های مذهبی (با هدف اخروی ) و سوم اثر گروه مذهبی (یا نوع مذهب) در مقدار تخصیص زمان و دارایی برای فعالیت های مذهبی است . درباره رفتار مصرف کننده تحت تأثیر دین، می توان گفت : مصرف کنندگان مذهبی نسبت به مصرف کنندگان غیرمذهبی (سکولا ر)، مصرف متفاوتی دارند. در تابع مطلوبیت مصرف کنندگان متدین، فعالیت برای آخرت دارای مطلوبیت است،در حالی که برای مصرف کنندگان غیرمذهبی، فعالیت برای آخرت معنادار نمی باشد (6). زاهد و سروش( 2008) بر این بودند که بدانند دختران جوان شهری براساس چه الگوهایی در زمینه های مصرف فرهنگی، مصرف زمان در اوقات فراغت و مصرف مادی عمل کرده و آیا می توان الگوهای متفاوتی بر اساس هویت های ملی، دینی و جنسیتی بین آ ن ها تشخیص داد . نتایج پژوهش آن ها نشان داده که الگوهای مصرفی بیشترین اقبال را در میان دختران جوان داشته اند. ویژگی های این الگوها شامل فعالیت های کمتر هزینه بر، قابلیت انجام در زمینه خانوادگی می باشد. هم چنین، آن ها نشان دهنده هویت ملی و مذ هبی متوسط و هویت جنسیتی جدید بوده و از تصورات کاملاً سنتی از زن فاصله گرفته اند (7). بر خلاف مطالعه ما که افراد با سن پایین از میانگین نمره بیشتری درخصوص مصرف کالای فرهنگی کلی، مصرف کالای فرهنگی تلویزیون و ماهواره، مکتوب، سینما وفیلم، بازی و اجتماعی برخوردار بودند. نتایج مطالعه حاجی زاده نشان داد که میان سن و تحصیلات جوانان و مصرف کالاهای فرهنگی رابطه وجود دارد؛ به طوری که میزان مصرف کالاهای فرهنگی درسنین 26 تا 29 سال به طور معنی داری بیشتر از 18 تا 21 سال است. همچنین نتایج نشان میدهد که مصرف کالاهای فرهنگی در جوانان فوق لیسانس و بالاتر به طور معنیداری بیشتر از سایرین است. ولی بین جنسیت، وضعیت تاهل، درآمد و مصرف کالاهای فرهنگی رابطه معنیداری وجود ندارد (19). همسو با مطالعه ما که بیشترین درصد میانگین نمره حیطه های مصرف کالای فرهنگی مربوط به حیطه مصرف کالای فرهنگی تلویزیون و ماهواره و مصرف کالای فرهنگی تفریحی و کمترین مربوط به مصرف کالای فرهنگی بازی، ورزشی ومجله و روزنامه گزارش شد. یافته های مطالعه مرادی پردنجانی نشان داد که میانگین کل مصرف کالای فرهنگی مذهبی؛ اجتماعی؛ ورزشی؛ مجله و روزنامه؛ رادیو و تلوزیون دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی شهرکرد از حد میانگین بالاتر بود، اما میانگین کل مصرف کالای فرهنگی مکتوب؛ بازی؛ فیلم و تئاتر دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی شهرکرد از حد میانگین بالاتر گزارش نشد (15). بحث و نتیجه گیری در این مطالعه مصرف کالای فرهنگی دارای 9 حیطه شامل فرهنگی مذهبی، اجتماعی، ورزشی، تفریحی، بازی، سینما وفیلم، مکتوب، مجله و روزنامه، تلویزیون و ماهواره و سلامت معنوی دانشجویان دارای دو بعد شامل بعد بینش و گرایش و بعد عملکرد بود. بیشترین درصد میانگین نمره حیطه های مصرف کالای فرهنگی مربوط به حیطه مصرف کالای فرهنگی تلویزیون و ماهواره و مصرف کالای فرهنگی تفریحی و کمترین مربوط به مصرف کالای فرهنگی بازی، ورزشی ومجله و روزنامه گزارش شد. در خصوص سلامت معنوی نیز بیشترین میانگین نمره مربوط به بعد بینش و گرایش و سپس عملکرد بود. در این بررسی بعد بینش و نگرش سلامت معنوی به طور معناداری در افراد متاهل بیشتر از مجردها بود. سلامت معنوی کلی و بعد بینش و گرایش در دانشجویان دانشکده بهداشت به طور معناداری بیشتر از دانشکده پرستاری و پزشکی و پیراپزشکی بود. مصرف کلی کالای فرهنگی، مصرف کالای فرهنگی اجتماعی، ورزشی، مجله و روزنامه و تلویزیون و ماهواره به طور معناداری در دانشجویان مرد بیشتر از دانشجویان زن بود. مصرف کالای فرهنگی تفریحی به طور معناداری در دانشجویان دانشکده پیراپزشکی بیشتر از دانشکده بهداشت و پرستاری و پزشکی بود. افراد با سن پایین از میانگین نمره بیشتری درخصوص مصرف کالای فرهنگی کلی، مصرف کالای فرهنگی تلویزیون و ماهواره، مکتوب، سینما وفیلم، بازی و اجتماعی برخوردار بودند. در دانشجویان با سن بالاتر میانگین نمره بینش و گرایش سلامت معنوی بیشتر بود. افراد با سلامت معنوی بالا از میانگین نمره بیشتری درخصوص مصرف کالای فرهنگی کلی، مصرف کالای فرهنگی مذهبی، اجتماعی، مکتوب و مجله و روزنامه برخوردار بودند. در تحقیق الیاسی و همکاران نشان داده شد مردان بیشتر از زنان کالاهای فرهنگی مصرف می کنند(17) ، همچنین در تحقیق رشیدپور نسل جدید چه زن و چه مرد الگوهای مصرف فرهنگی متفاوتی دارند(18). دادگر و عزتی ( 2003) در مقاله ای نظری، رابطه مذهب و رفتار مصرف کننده در سایر ادیان ( غیر اسلام ) را بررسی کرده اند. نویسندگان بیان می کنند در مباحث نظری موجود در زمینه رابطه دین و رفتار مصرف کننده، بطور کلی سه جنبه اصلی وارد نظریه شده است :یکی اثر داشتن بر رفتار با هدف اخروی، دوم اثر سرمایه انسانی مذهبی بر مقدار تخصیص زمان و دارایی برای فعالیت های مذهبی (با هدف اخروی ) و سوم اثر گروه مذهبی (یا نوع مذهب) در مقدار تخصیص زمان و دارایی برای فعالیت های مذهبی است . درباره رفتار مصرف کننده تحت تأثیر دین، می توان گفت : مصرف کنندگان مذهبی نسبت به مصرف کنندگان غیرمذهبی (سکولا ر)، مصرف متفاوتی دارند. در تابع مطلوبیت مصرف کنندگان متدین، فعالیت برای آخرت دارای مطلوبیت است،در حالی که برای مصرف کنندگان غیرمذهبی، فعالیت برای آخرت معنادار نمی باشد (6). زاهد و سروش( 2008) بر این بودند که بدانند دختران جوان شهری براساس چه الگوهایی در زمینه های مصرف فرهنگی، مصرف زمان در اوقات فراغت و مصرف مادی عمل کرده و آیا می توان الگوهای متفاوتی بر اساس هویت های ملی، دینی و جنسیتی بین آ ن ها تشخیص داد . نتایج پژوهش آن ها نشان داده که الگوهای مصرفی بیشترین اقبال را در میان دختران جوان داشته اند. ویژگی های این الگوها شامل فعالیت های کمتر هزینه بر، قابلیت انجام در زمینه خانوادگی می باشد. هم چنین، آن ها نشان دهنده هویت ملی و مذ هبی متوسط و هویت جنسیتی جدید بوده و از تصورات کاملاً سنتی از زن فاصله گرفته اند (7). بر خلاف مطالعه ما که افراد با سن پایین از میانگین نمره بیشتری درخصوص مصرف کالای فرهنگی کلی، مصرف کالای فرهنگی تلویزیون و ماهواره، مکتوب، سینما وفیلم، بازی و اجتماعی برخوردار بودند. نتایج مطالعه حاجی زاده نشان داد که میان سن و تحصیلات جوانان و مصرف کالاهای فرهنگی رابطه وجود دارد؛ به طوری که میزان مصرف کالاهای فرهنگی درسنین 26 تا 29 سال به طور معنی داری بیشتر از 18 تا 21 سال است. همچنین نتایج نشان میدهد که مصرف کالاهای فرهنگی در جوانان فوق لیسانس و بالاتر به طور معنیداری بیشتر از سایرین است. ولی بین جنسیت، وضعیت تاهل، درآمد و مصرف کالاهای فرهنگی رابطه معنیداری وجود ندارد (19). همسو با مطالعه ما که بیشترین درصد میانگین نمره حیطه های مصرف کالای فرهنگی مربوط به حیطه مصرف کالای فرهنگی تلویزیون و ماهواره و مصرف کالای فرهنگی تفریحی و کمترین مربوط به مصرف کالای فرهنگی بازی، ورزشی ومجله و روزنامه گزارش شد. یافته های مطالعه مرادی پردنجانی نشان داد که میانگین کل مصرف کالای فرهنگی مذهبی؛ اجتماعی؛ ورزشی؛ مجله و روزنامه؛ رادیو و تلوزیون دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی شهرکرد از حد میانگین بالاتر بود، اما میانگین کل مصرف کالای فرهنگی مکتوب؛ بازی؛ فیلم و تئاتر دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی شهرکرد از حد میانگین بالاتر گزارش نشد (15).


فایل های پژوهش
فایل

Back to Top